سفارش تبلیغ
صبا ویژن

می دهد صبح به رخسار نکویت صلوات 

می فرستد مه و خورشیه به سویت صلوات 

می‌دهد باز به لبهای مُحِبّت لبخند

می‌زند تیر به چشمان عدویت صلوات

فرش را عرش نموده است نگاه سبزت

بشکفد همچو گل از خاک ز بویت صلوات !

مست کن مست ، مرا از می عشقت ای که

ساقی عشق تو هستی و سبویت صلوات

شوق دیدار تو در سینه‌ی من تازه شود

می دهد هر که برای گل رویت صلوات

« عابد » از روی سیاه خود شرمنده مباش

برده گرد گنه کهنه ز رویت « صلوات »




تاریخ : دوشنبه 93/6/3 | 11:47 عصر | نویسنده : علی اصغرزاده | نظر

  • paper | آنکولوژی | اخبار وب